سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کتاب -مقاله-پایان نامه
در جوانی، سخت در عبادت کوشا بودم .پدرم به من فرمود : «پسرکم ! کمتر از آنچه می بینم ، خودت رارنجه ساز که خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هرگاه بنده ای را دوست بدارد، از او به کم خشنود می شود» . [امام صادق علیه السلام]

نوشته شده توسط:   ُسهراب  

پنج شنبه 87 آذر 7  10:51 صبح

ادامه جایگاه دختران در اسلام

نویسنده:زینت کیانى 

دختران در آیینه اسلام

خبرگزاری فارس: در آموزه‏هاى اسلام، میان جنس مذکّر و مؤنّث، پسر و دختر، آنچه ملاک سنجش است در یک نگاه کلّى «تقوا» است. قرآن کریم خطاب به مردان و زنان مى‏فرماید: «اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیره‏ها و قبیله‏ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولى گرامى‏ترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست. خداوند دانا و خبیر است.»

مقدّمه 

نقش تعیین‏کننده زن در بقاء و رشد جامعه بشرى همیشه مورد توجّه مثبت و منفى اندیشمندان، سیاست‏مداران، مدیران و رهبران جوامع بوده است. تاریخ، گویاى این واقعیت است که زن در کنار مرد در تمدّن بشرى ـ مستقیم و غیر مستقیم ـ نقش‏آفرین بوده است ولى از دیرزمان و با انگیزه‏هاى مختلف از حقوق الهى و انسانى خود محروم گردیده است. تاریخ، این حقیقت را در سینه خود ثبت کرده است که پیامبران و اولیاى الهى هم در احقاق حقوق و هم در ایفاى نقش سالم و سازنده زنان، برترین جریان‏سازى و هدایت را داشته‏اند. 

راز تفاوت‏ها 

آنچه بیشتر موجب شده تا نقش اصیل و سازنده زن در جوامعْ نادیده گرفته شود، برداشت ناصحیح از تفاوت‏هاى طبیعى زن با مرد است که همانا حکمت و تدبیر الهى در خلقت این دو موجود است. همان‏گونه که نیازهاى بشر در سنین مختلف، متفاوت مى‏باشد مثلاً غذاى او در کودکى با دوره جوانى و بزرگسالى فرق دارد و خداوند براى او غذایى متناسب با رشد و سنّ او در طبیعت فراهم ساخته است، حقوق فردى و اجتماعى او را نیز از بزرگسالان ممتاز کرده است. و همان‏گونه که نیازهاى طبیعى و مادّى کودک با نیازهاى حقوقى و معنوى وى هماهنگ است، همه آنها با نیازهاى بزرگسالى نیز متفاوت است. و این تفاوت‏ها همه لازمه آفرینش و همراه با عدالت و در مسیر «نظام احسن» است. (مسلّماً ما انسان را در بهترین شکل و نظام آفریدیم.)1 
و همان‏گونه که تفاوت سلیقه‏ها و استعدادها میان انسان‏ها در چرخش نظام اجتماعى امرى ضرورى است، نوع انسانى نیز در دو صنف زن و مرد تشکیل شده است و هر یک از این دو صنف نیازهاى مخصوص به خود را دارند و در عین اشتراک در بسیارى از امور، تفاوت‏هاى روشنى نیز از نظر خلقت میان آنها به چشم مى‏خورد. 
با نگاهى به پیشینه این موضوع، به روشنى مى‏توان دریافت که ریشه ستم‏هایى که بر زن رفته است، ناشى از عدم معرفت به این تفاوت‏ها و یا دست‏آویز قرار دادن همین تفاوت‏ها براى ستم بر زنان و بلکه ستم بر کلّ بشر بوده است. 
تساوى زن و مرد در هویّت انسانى و حتّى در خطاب‏هاى الهى و دریافت پاداش یا عذاب که توسّط پیامبران به بشر رسیده است مانع از اختلاف روحى، روانى و جسمى زن و مرد نیست. زن و مرد در عین اشتراک در هویّت انسانى، از تفاوت‏هاى عمیق روحى و روانى نیز برخوردارند و به تبع آن، بخشى از مسؤولیتهاى فردى و اجتماعى آنان نیز متفاوت و متمایز خواهد بود و این، همان چالش بزرگ میان زنان و مردان و حتّى گاه میان خود زنان بوده است. 

تکریم بانوان 

در آموزه‏هاى اسلام، میان جنس مذکّر و مؤنّث، پسر و دختر، آنچه ملاک سنجش است در یک نگاه کلّى «تقوا» است. قرآن کریم خطاب به مردان و زنان مى‏فرماید: «اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیره‏ها و قبیله‏ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولى گرامى‏ترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست. خداوند دانا و خبیر است.»2 
یعنى معیار خوب و بد بودن، «قُرب» و «بُعد» الهى است و در این‏باره هیچ فرقى میان انسانها از نظر جنسیّت نیست. بى‏تردید با آنکه بسیارى از اوصاف، تکالیف و حتّى حقوقى که در قرآن کریم براى اهل ایمان ذکر شده است ـ چه در حوزه عبادات، اقتصاد، اخلاق و غیره ـ مشترک میان مردان و زنان مؤمن است و هر کسى که در این اوصاف و تکالیف از دیگرى سبقت بگیرد، از پاداش الهى برخوردار و نزد خداوند محبوب‏تر خواهد بود. «پاداش هیچ کسى از بین نمى‏رود خواه مرد باشد یا زن.»3 
در برخى آیات نیز اوصاف، نشانه‏ها و تکالیفى آمده است که مستقلاً براى زنان است. قرآن کریم که قانون اساسى اسلام است، به احیاء و اصلاح جایگاه زن در جامعه پرداخته است. و به حقیقت، تحوّلى مثبت و شگرف در تکریم شخصیت و حقوق زنان پدید آورده است و با دقّت در آیات قرآن روشن مى‏شود که این تحوّل و تکریم، همه در سیر «نظام اجتماعى احسن» قابل تبیین و شکل‏گیرى است. آغاز این تحوّل و حرکت شگرف را در پدیده شوم زنده به گور کردن دختران مى‏توان یافت. زنده به گور کردن دختران در دوران جاهلیّت، عمق تحقیر شخصیت زن را هویدا مى‏سازد و مبارزه اسلام با این پدیده شوم، اوج تکریم و تجلّى ارزشهاى والاى انسانى زن را پدیدار مى‏کند. 

سیماى جاهلیّت 

سنّت «دخترکشى» که بین مردم قبل از اسلام امرى عادّى بود، با برخورد و عکس‏العمل شدید قرآن مواجه گردید. در چند جاى قرآن، این حرکت جاهلى با شدّت محکوم و از مظلومیّت و معصومیّت دختران دفاع شد. قرآن کریم در سوره «نحل» خشم مردم را از داشتن دختر بیان مى‏کند و زنده به گور کردن دختران را توسّط پدران، بازگو مى‏نماید: «هرگاه به یکى از آنها بشارت دهند دخترى نصیب تو شده، چهره‏اش (از فرط ناراحتى) سیاه مى‏شود و آکنده از خشم مى‏گردد. از قوم و قبیله خود متوارى مى‏گردد (و نمى‏داند) آیا او را با قبول ننگ، نگهدارى و یا در خاک پنهانش کند»؟4 

داستان وئاد (دختران زنده به گور شده) پر از حوادث بسیار دردناک است؛ از جمله این حادثه: 

مردى خدمت پیامبر آمد، اسلام آورد، اسلامى راستین؛ روزى خدمت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله رسید و سؤال کرد: آیا اگر گناه بزرگى کرده باشم، توبه من پذیرفته مى‏شود؟ فرمود: خداوند توّاب و رحیم است. عرض کرد: اى رسول خدا! گناه من بسیار عظیم است. فرمود: واى بر تو! هر قدر گناه تو بزرگ باشد، عفو خدا از آن بزرگ‏تر است. عرض کرد: اکنون که چنین مى‏گویى بدان: من در جاهلیّت به سفر دورى رفته بودم، در حالى که همسرم باردار بود، پس از چهار سال بازگشتم، همسرم به استقبال من آمد، نگاه کردم دخترکى در خانه دیدم، پرسیدم: این دختر کیست؟ گفت: دختر یکى از همسایگان است! من فکر کردم ساعتى بعد به خانه خود مى‏رود امّا با تعجّب دیدم نرفت، غافل از اینکه او دخترمن است و مادرش این واقعیّت را مکتوم مى‏دارد، مبادا به دست من کشته شود. سرانجام گفتم: راستش را بگو، این دختر کیست؟ گفت: به خاطر دارى هنگامى که به سفر رفتى باردار بودم؛ این، نتیجه همان حمل است و دختر تو است. آن شب را با کمال ناراحتى خوابیدم، گاهى به خواب مى‏رفتم و گاهى بیدار مى‏شدم، صبح نزدیک شده بود، از بستر برخاستم و کنار دخترک رفتم، در کنار مادرش به خواب رفته بود، او را بیرون کشیدم و بیدارش کردم و گفتم همراه من به نخلستان بیا، او به دنبال من حرکت مى‏کرد تا نزدیک نخلستان رسیدیم؛ من شروع به کندن حفره‏اى کردم و او به من کمک مى‏کرد تا خاک را بیرون آورم، هنگامى که حفره تمام شد، من زیر بغل او را گرفتم و در وسط حفره افکندم. (در این هنگام هر دو چشم پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله پر از اشک شد) سپس دست چپم را به کتف او گذاشتم که بیرون نیاید و با دست راست، خاک بر او افشاندم! و او پیوسته دست و پا مى‏زد و مظلومانه، فریاد مى‏کشید: پدر جان! چه با من مى‏کنى؟ در این هنگام، مقدارى خاک بر روى من ریخت، او دستش را دراز کرد و خاک را از صورت من پاک نمود ولى من همچنان قساوت‏مندانه خاک بر روى او مى‏ریختم، تا آخرین ناله‏هایش در زیر قشر عظیمى از خاک محو شد! 
در اینجا پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در حالى که بسیار ناراحت و پریشان بود و اشکها را از چشم پاک مى‏کرد، فرمود: «اگر نه این بود که رحمت خدا بر غضبش پیشى گرفته، لازم بود هر چه زودتر، انتقام از تو بگیرد.»5 
مسأله تحقیر شخصیت زن و دختران به همین جا پایان نمى‏پذیرفت و تا آنجا پیش رفته بود که اصلاً نَسَب را به مرد مربوط مى‏دانستند و مادر را تنها ظرفى براى نگاهدارى و پرورش جنین محسوب مى‏کردند چنانچه در اشعار خود چنین مى‏سرودند: فرزندان ما، فرزندان پسران ما هستند و اما فرزندان دختران ما، فرزندان مردان بیگانه‏اند. 
مفسّران و مورّخان در اینکه انگیزه عرب جاهلى از این عمل حیرت‏انگیز و منحط، چه بوده است؟ مطالب فراوانى گفته و نوشته‏اند از جمله: جنگها و به اسارت رفتن دختران و در نتیجه، جریحه‏دار شدن غیرت آنان و یا عدم توان و کارایى دختران در تولید؛ امّا آنچه اهمیّت دارد، برخورد قرآن کریم با این پدیده و سنّت زشت است و چه قدر هنرمندانه و ظریف حالات روحى پدران را بیان مى‏کند که خودِ این شیوه بیان حادثه، حکایت از نکوهش جدّى و عمیق این عمل زشت دارد. 
در سوره «تکویر» نیز جریان زنده به گور شدن دختران را به گونه‏اى جانسوز و تکان دهنده و در جملاتى کوتاه بیان مى‏کند، آنجا که مى‏فرماید: «در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده پرسیده مى‏شود: به کدامین گناه کشته شدند»6 قرآن کریم با قرار دادن این پرسش از پرسش‏هاى قیامت و حسابرسى روز رستاخیز، بر اهمیّت این مسأله افزوده است؛ آن‏گونه که امین‏الاسلام طبرسى، در مجمع‏البیان در ذیل این آیات مى‏فرماید: «توجّه خطاب به دختران قربانى در قیامت به جاى پدران آنان که عامل جنایت و در واقع قاتل بوده‏اند، حاکى از نوعى تعریض و توبیخ نسبت به آنان است. گویا آنها به قدرى پست و بى‏ارزش هستند که حتّى ارزش مخاطب بودن براى بازپرسى را ندارند.» 

جایگاه دختر در اندیشه عترت 

در عصر کنونى که جاهلیّت با چهره جدید و مدرن رخ نموده است ـ به ویژه جامعه غربى که در اوج تحقیر و بهره‏کشى از زنان و دختران به سر مى‏برد و تلاش مى‏کند با قانونمند کردن ضدّ ارزش‏هاى خود براى دیگر جوامع و فرهنگ‏ها، فشارهاى فراوان را به خصوص بر مسلمانان وارد سازد ـ توجّه به جایگاه دختران در سخن و سیره معصومان علیهم‏السلام داروى شفابخش روزگار ماست. در این نوشتار، نمونه‏هایى از رفتار و سخن آن بزرگواران را مى‏خوانیم. 

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و دخترش فاطمه 

در عصرى که جهان، غرق در جهل و نادانى، ظلم و ستم، غارتگرى و وحشیگرى به سر مى‏برد، و به این زندگى افتخار و مباهات مى‏کرد، خداوند پیامبرى را برانگیخت که «رحمة للعالمین» بود و منجى انسانها از سیاهى، او هم با شرک و بت‏پرستى مبارزه کرد و هم با سنّت‏ها و ضدّ ارزش‏هایى همچون تحقیر و زنده به گور کردن دختران. 
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله این رسالت عظیم را، هم در سخن و هم در عمل انجام مى‏داد. آن حضرت در برخورد با دخترش فاطمه علیهاالسلام همگان را به حیرت وامى‏داشت. دست دخترش فاطمه علیهاالسلام را مى‏بوسید و مى‏فرمود: «پدرش فداى او باد.»7 و زمانى که حضرت عازم سفر بود فاطمه علیهاالسلام آخرین کسى بود که پیامبر از او خداحافظى مى‏کرد و در بازگشت نیز زودتر از هر کسى به دیدن وى مى‏رفت و مى‏فرمود: «بوى بهشت را از دخترم فاطمه استشمام مى‏کنم.»8 رسول مکرّم اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با این سخنان و برخورد عملى با دختر خود، علاوه بر شناساندن مقام و عظمت اهل‏بیت علیهم‏السلام و تأکید بر ادامه سلسله ولایت و امامت از طریق دختر خود، مى‏خواستند به تمامى انسانها ثابت کنند که در آخرین دین الهى، «دختران و زنان» از کرامت و جایگاه خاصّى برخوردارند. و به حق مى‏توان پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را بنیان‏گذار تکریم دختران و زنان دانست. در حدیثى نقل شده است که به رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خبر دادند، خداوند به وى دخترى عطا کرده است؛ حضرت نگاهى به اصحابش کرد، آثار ناخشنودى را در چهره آنان نمایان دید. لذا فرمود: «این، چه حالتى است که در شما مى‏بینم؟ خداوند گُلى به من داده است که آن را مى‏بویم و (اگر نگران روزى او هستید) روزى او با خداست.»9 
آن حضرت با آنکه پسرى براى او نماند ولى هرگز شنیده نشد که اظهار گلایه کند. 

دختر؛ هدیه الهى 

در سیره امامان معصوم علیهم‏السلام نیز اگر کسى از داشتن فرزند دختر احساس ناخشنودى مى‏کرد، آن بزرگواران با آنان برخورد مى‏کردند و سعى داشتند تا رسوبات جاهلى را از ذهن آنان پاک کنند. در حدیثى چنین نقل شده که فردى از یاران امام جعفر صادق علیه‏السلام دختردار شد، حضرت نزد او رفت، دید خشمگین است، فرمود: «اگر خداوند به تو وحى کند که آیا مى‏خواهى چیزى را من براى تو انتخاب کنم یا تو براى خودت انتخاب مى‏کنى؟ چه پاسخ مى‏دهى؟» آن مرد گفت: به خدا عرض مى‏کنم: آنچه را تو برایم بپسندى و انتخاب کنى، مى‏پسندم. امام صادق علیه‏السلام فرمود: «اکنون خداوند فرزند دختر را براى تو انتخاب کرده است.» سپس فرمود: «آن عالم و ولىّ‏خدا (خضر علیه‏السلام ) که همراه موسى علیه‏السلام بود و آن پسر بچه را کشت، خداوند از قول او فرمود: ما آن پسر را کشتیم چراکه بیم آن بود پدر و مادرش را به طغیان و کفر وادارد، از این رو خواستیم پروردگارشان به جاى او فرزندى پاک‏تر و با محبّت‏تر به آن پدر و مادر بدهد.»10 امام صادق علیه‏السلام در ادامه فرمود:«خداوند به آن دو، دخترى عنایت کرد که از او و نسل وى هفتاد پیامبر به دنیا آمدند.»11 
گاه مى‏شد که افرادى از امامان علیهم‏السلام براى داشتن فرزند پسر دعایى طلب مى‏کردند، امّا معصومان علیهم‏السلام دختر را براى آنان مى‏پسندیدند. به عنوان نمونه در حدیثى آمده است: یحیى بن زکریا ـ از اصحاب امام هادى علیه‏السلام ـ نامه‏اى به آن حضرت نوشت و عرض کرد: همسرم باردار است، دعا کن خداوند پسرى روزى‏ام گرداند! امام علیه‏السلام در پاسخ او نوشت: «چه بسا دخترى که از پسر بهتر است.»12 
در تاریخ مى‏خوانیم که گاه برخى از پیامبران، از خداوند درخواست فرزند دختر مى‏کردند تا از رأفت و دلسوزى او بهره‏مند شوند. به عنوان مثال حضرت ابراهیم علیه‏السلام از خداوند تقاضا کرد به وى دخترى عنایت فرماید تا بعد از مرگش براى او گریه کند.13 

از چشمه‏سار نور 

در فرهنگ اهل‏بیت علیهم‏السلام که ریشه در وحى و کلام الهى (قرآن) دارد، زنان و دختران از جایگاه خاصّى برخوردارند. تعابیر زیبا و بلندى که براى دختران به کار گرفته شده است، حاکى از این موضوع است. در سخنان معصومان علیهم‏السلام از دختران با واژه‏هایى چون: ریحانه (گل)، قواریر (بلورها)، و حسنه (نیکى) یاد شده است؛ که هر یک، نشان از امتیاز و ویژگى خاصّ طبیعى و روحى دختران دارد. در اینجا به برخى از سخنان معصومان علیهم‏السلام اشاره مى‏کنیم: 

میزان سنجش مردان 

رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله میزان سنجش و ارزش مردان را در نوع برخورد و تعامل با زنان و دختران مى‏داند. لذا مى‏فرماید: 
«بهترین شما (مردان) کسى است که براى زنان و دخترانش بهترین باشد.»14 

محبّت الهى بر دختران 

امام رضا علیه‏السلام مى‏فرماید: «خداوند بر زنان و دختران مهربان‏تر است تا بر مردان و پسران.»15 
آنچه از این حدیث شریف برمى‏آید، درسى است که به خانواده و جامعه داده مى‏شود که چه الگویى بالاتر از خداوند است که بتوان به آن اقتدا کرد. و این ارتباط مهربان‏تر بودن نسبت به زنان و دختران را باید از خداوند علیم و حکیم آموخت؛ چرا که این مهربانى بى‏شک هماهنگ و بر اساس فطرت و جسم و روح دختران است. 

مجالست با پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در بهشت 

پاداش همنشینى با اولیاى خدا ـ به ویژه پیامبران و بالأخص اشرف مخلوقات، نبىّ گرامى اسلام ـ آن هم در بهشت، امتیازى است که بنابر نقل روایات به اشخاص و گروههاى خاص و بلندمرتبه‏اى تعلّق دارد. از جمله، این امتیاز بزرگ نصیب کسانى مى‏شود که دخترانى را در نزد خود سرپرستى کنند. 
رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرماید: «هر کس سه خواهر یا سه دختر شایسته داشته باشد و به آنان نیکى و احسان نماید، من و او در بهشت همانند این دو انگشت (اشاره به انگشتان سبّابه و وسطى) در کنار یکدیگر خواهیم بود.» 
راوى پرسید: اى رسول خدا! اگر دو نفر سرپرستى شوند، چه؟ فرمود: همان پاداش را دارد. راوى پرسید: اگر یک نفر سرپرستى شود، باز هم همان پاداش را دارد؟ فرمود: آرى.16 

دختران را نکشید 

تعبیر بسیار زیبا و بلندى که در سخن امام سجّاد علیه‏السلام است، حاکى از ارزشها و لطافتهاى روحى و روانى دختران است که تنها مى‏توان در سخن بزرگ‏مردى چون امام سجّاد علیه‏السلام آن را یافت. آن حضرت مى‏فرماید: «زنان چون بلورند، آنها را نشکنید.»17 

رحمت‏هاى الهى 

پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «خانه‏اى که در آن دخترانى وجود داشته باشند، هر روز دوازده برکت از آسمان بر آن خانه نازل مى‏شود و رفت و آمد ملائکه از آن خانه قطع نمى‏شود و براى پدر در هر شب و روز، عبادت یک سال را مى‏نویسند.»18 

شادى دختران 

رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «کسى که از بازار هدیه‏اى بخرد و آن را براى خانواده‏اش ببرد، مانند کسى است که صدقاتى را براى افراد مستمند مى‏برد، پس باید هنگام تقسیم هدیه دختران را مقدّم بدارد؛ زیرا کسى که دخترش را شاد کند، مانند آن است که برده‏اى از فرزندان حضرت اسماعیل علیه‏السلام را خریده و در راه خدا آزاد کرده است.»19 
همچنین مى‏فرماید: «هدایا را در میان فرزندان به عدالت تقسیم کنید. اگر من مى‏خواستم فضیلتى را (در تقسیم هدیه میان دختر و پسر) در نظر بگیرم، دختران را (در دادن هدیه) مقدّم مى‏داشتم.»20 

نشانه سعادت 

رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «از نشانه‏هاى سعادت و نیکبختى زن آن است که نخستین فرزندش دختر باشد.»21 

دختران حسنات‏اند 

امام صادق علیه‏السلام فرمود: «پسران، نعمت خداوند هستند ولى دختران، حسنات الهى مى‏باشند. خداوند از نعمت سؤال مى‏کند و به حسنات پاداش مى‏دهد.»22 

رزق و روزى دختران 

پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: چون شب معراج از سدرة‏المنتهى گذشتم، از جانب پروردگار خطاب آمد: «اى محمّد! به دختردارها بگو بر این نونهالان غمگین و دلتنگ نباشند، من همان‏گونه که آنان را آفریدم، خود روزى‏شان را مى‏دهم.»23 

بانگ فرشتگان 

امام صادق علیه‏السلام فرمود: «هنگامى که دخترى به دنیا مى‏آید، خداوند فرشته‏اى را مأمور مى‏کند تا بال خود را بر سر و سینه نوزاد دختر بگستراند و بگوید: او دخترى ناتوان و ضعیف است؛ هر کس او را کمک کند، تا روز قیامت مورد توجّه خداوند خواهد بود.»24 

برکات اخروى و دنیوى 

رسول گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «بهترین فرزندان، دختران هستند. هر کس یک دختر را سرپرستى کند، خداوند متعال او را از آتش دوزخ دور نگه مى‏دارد و آن کس که دو دختر را سرپرستى کند، خداوند او را داخل بهشت مى‏کند و کسى که سه دختر، یا سه خواهر را سرپرستى کند، جهاد در راه خدا و صدقه دادن از او برداشته مى‏شود.»25 
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «چه فرزند خوبى است دختر! هم پرمحبّت است، هم کمک کار، هم مونس است و هم پاک و پاک کننده.»26 

پدر دختران 

امام صادق علیه‏السلام در عظمت دختردارى فرمود: «رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله (که اشرف مخلوقات عالم است) خود، پدر چند دختر بود.»27 

پى‏نوشت‏ها: 
1. تین / 4. 
2. حجرات / 13. 
3. آل‏عمران / 195. 
4. نمل / 58 و 59. 
5. تفسیر نمونه، ج 11، ص 272. 
6. تکویر / 8 و 9. 
7. امالى، صدوق، ص 141. 
8. فرائد السّمطین، ج 2، ص 61. 
9. وسائل الشّیعه / ج 15، ص 102. 
10. کهف / 81. 
11. ر. ک: سفینة‏البحار، ج 1، حرف «باء» و «نون». 
12. همان، حرف «باء». 
13. بحارالانوار، ج 101، ص 99. 
14. نهج الفصاحه، ح 1522. 
15. وسائل الشّیعه، ج 15، ص 104. 
16. بحارالانوار، ج 101، ص 100. 
17. مکارم الاخلاق، ج 1، ص 240. 
18. جامع الاخبار، سبزوارى، ص 285. 
19. وسائل الشّیعه، ج 15، ص 227. 
20. نهج‏الفصاحه، ح 1728. 
21. بحارالانوار، ج 101، ص 98. 
22. وسائل الشّیعه، ج 21، ص 367. 
23. همان، ج 15، ص 103. 
24. همان، ص 105. 
25. بحارالانوار، ج 101، ص 91. 
26. همان، ص 98. 
27. وسائل الشّیعه، ج 15، ص 102. 

................................................................................................... 
منبع:ماهنامه کوثر،‌ شماره 59
**********************************************************************************

این  هم 113 تا خبر راجع به جایگاه دختران در اسلام      کلیک  فرمایید 

***********************************************************************************

خبرگزاری فارس: مدیر دفتر پژوهش های فرهنگ قرآن خواهران مؤسسه امام خمینی(ره) قم گفت: دختران منشأ تمام نیکی ها و عامل انتقال فرهنگ در جامعه هستند. 
مریم معین الاسلام امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در همدان اظهار داشت: دشمنان اسلام با تهاجم فرهنگی در صدد استحاله فرهنگی دختران مسلمان ایرانی هستند چرا که دختران عفیف و پاکدامن زمینه ساز پویایی آن جامعه خواهند بود. 
وی افزود: دشمنان اسلام در ناتوی فرهنگی، دختران جامعه اسلامی را هدف قرار داده اند چرا که با از بین بردن فرهنگ دینی و ملی آنها می توانند فرهنگ غرب را جایگزین فرهنگ اسلام کنند. 
استاد حوزه علمیه قم افزود: ساموئل هانتینگتون در نظریه جنگ تمدن ها یکی از عوامل تخریب تمدن اسلام را استحاله فرهنگی زنان اسلامی برشمرده است. 
وی اضافه کرد: دشمنان در کارشناسی های خود به این نتیجه رسیده اند که با حجاب زدایی در جامعه ایرانی- اسلامی می توان به تغییر فرهنگ آن دست یافت. 
معین الاسلام با اشاره به جایگاه رفیع دختران در اسلام گفت: دختران منشأ تمام نیکی ها و عامل انتقال فرهنگ در جامعه هستند. 
وی خاطرنشان کرد: دختران با تأسی از الگوهای برتر همچون حضرت فاطمه معصومه (س) می توانند در مقابل ناتوی فرهنگی دشمنان بایستند. 
مدیر دفتر پژوهش های فرهنگ قرآن خواهران مؤسسه امام خمینی(ره) قم ضمن تأکید بر انتخاب الگوی مناسب، اظهار داشت: اگر دختران ایران زمین به دنبال الگوهای ناب اسلامی نباشند در آن صورت دشمن بر اساس اهداف خود برای آنها الگوسازی خواهد کرد. 
وی در پایان ضمن اشاره به فضائل حضرت معصومه (س) خاطر نشان کرد: ایشان به عنوان یک دختر ولایتمدار در طول زندگی پر برکت خویش با تلاش و مجاهدت از فراگیری مسائل علمی نیز غافل نبودند. 
انتهای پیام/ب 
لینک اصلی

*********************************************************************************



 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ