نوشته شده توسط: ُسهراب
ادامه جایگاه دختران در اسلام
نویسنده:زینت کیانى
دختران در آیینه اسلام
خبرگزاری فارس: در آموزههاى اسلام، میان جنس مذکّر و مؤنّث، پسر و دختر، آنچه ملاک سنجش است در یک نگاه کلّى «تقوا» است. قرآن کریم خطاب به مردان و زنان مىفرماید: «اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیرهها و قبیلهها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولى گرامىترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست. خداوند دانا و خبیر است.»
مقدّمه
نقش تعیینکننده زن در بقاء و رشد جامعه بشرى همیشه مورد توجّه مثبت و منفى اندیشمندان، سیاستمداران، مدیران و رهبران جوامع بوده است. تاریخ، گویاى این واقعیت است که زن در کنار مرد در تمدّن بشرى ـ مستقیم و غیر مستقیم ـ نقشآفرین بوده است ولى از دیرزمان و با انگیزههاى مختلف از حقوق الهى و انسانى خود محروم گردیده است. تاریخ، این حقیقت را در سینه خود ثبت کرده است که پیامبران و اولیاى الهى هم در احقاق حقوق و هم در ایفاى نقش سالم و سازنده زنان، برترین جریانسازى و هدایت را داشتهاند.
راز تفاوتها
آنچه بیشتر موجب شده تا نقش اصیل و سازنده زن در جوامعْ نادیده گرفته شود، برداشت ناصحیح از تفاوتهاى طبیعى زن با مرد است که همانا حکمت و تدبیر الهى در خلقت این دو موجود است. همانگونه که نیازهاى بشر در سنین مختلف، متفاوت مىباشد مثلاً غذاى او در کودکى با دوره جوانى و بزرگسالى فرق دارد و خداوند براى او غذایى متناسب با رشد و سنّ او در طبیعت فراهم ساخته است، حقوق فردى و اجتماعى او را نیز از بزرگسالان ممتاز کرده است. و همانگونه که نیازهاى طبیعى و مادّى کودک با نیازهاى حقوقى و معنوى وى هماهنگ است، همه آنها با نیازهاى بزرگسالى نیز متفاوت است. و این تفاوتها همه لازمه آفرینش و همراه با عدالت و در مسیر «نظام احسن» است. (مسلّماً ما انسان را در بهترین شکل و نظام آفریدیم.)1
و همانگونه که تفاوت سلیقهها و استعدادها میان انسانها در چرخش نظام اجتماعى امرى ضرورى است، نوع انسانى نیز در دو صنف زن و مرد تشکیل شده است و هر یک از این دو صنف نیازهاى مخصوص به خود را دارند و در عین اشتراک در بسیارى از امور، تفاوتهاى روشنى نیز از نظر خلقت میان آنها به چشم مىخورد.
با نگاهى به پیشینه این موضوع، به روشنى مىتوان دریافت که ریشه ستمهایى که بر زن رفته است، ناشى از عدم معرفت به این تفاوتها و یا دستآویز قرار دادن همین تفاوتها براى ستم بر زنان و بلکه ستم بر کلّ بشر بوده است.
تساوى زن و مرد در هویّت انسانى و حتّى در خطابهاى الهى و دریافت پاداش یا عذاب که توسّط پیامبران به بشر رسیده است مانع از اختلاف روحى، روانى و جسمى زن و مرد نیست. زن و مرد در عین اشتراک در هویّت انسانى، از تفاوتهاى عمیق روحى و روانى نیز برخوردارند و به تبع آن، بخشى از مسؤولیتهاى فردى و اجتماعى آنان نیز متفاوت و متمایز خواهد بود و این، همان چالش بزرگ میان زنان و مردان و حتّى گاه میان خود زنان بوده است.
تکریم بانوان
در آموزههاى اسلام، میان جنس مذکّر و مؤنّث، پسر و دختر، آنچه ملاک سنجش است در یک نگاه کلّى «تقوا» است. قرآن کریم خطاب به مردان و زنان مىفرماید: «اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیرهها و قبیلهها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولى گرامىترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست. خداوند دانا و خبیر است.»2
یعنى معیار خوب و بد بودن، «قُرب» و «بُعد» الهى است و در اینباره هیچ فرقى میان انسانها از نظر جنسیّت نیست. بىتردید با آنکه بسیارى از اوصاف، تکالیف و حتّى حقوقى که در قرآن کریم براى اهل ایمان ذکر شده است ـ چه در حوزه عبادات، اقتصاد، اخلاق و غیره ـ مشترک میان مردان و زنان مؤمن است و هر کسى که در این اوصاف و تکالیف از دیگرى سبقت بگیرد، از پاداش الهى برخوردار و نزد خداوند محبوبتر خواهد بود. «پاداش هیچ کسى از بین نمىرود خواه مرد باشد یا زن.»3
در برخى آیات نیز اوصاف، نشانهها و تکالیفى آمده است که مستقلاً براى زنان است. قرآن کریم که قانون اساسى اسلام است، به احیاء و اصلاح جایگاه زن در جامعه پرداخته است. و به حقیقت، تحوّلى مثبت و شگرف در تکریم شخصیت و حقوق زنان پدید آورده است و با دقّت در آیات قرآن روشن مىشود که این تحوّل و تکریم، همه در سیر «نظام اجتماعى احسن» قابل تبیین و شکلگیرى است. آغاز این تحوّل و حرکت شگرف را در پدیده شوم زنده به گور کردن دختران مىتوان یافت. زنده به گور کردن دختران در دوران جاهلیّت، عمق تحقیر شخصیت زن را هویدا مىسازد و مبارزه اسلام با این پدیده شوم، اوج تکریم و تجلّى ارزشهاى والاى انسانى زن را پدیدار مىکند.
سیماى جاهلیّت
سنّت «دخترکشى» که بین مردم قبل از اسلام امرى عادّى بود، با برخورد و عکسالعمل شدید قرآن مواجه گردید. در چند جاى قرآن، این حرکت جاهلى با شدّت محکوم و از مظلومیّت و معصومیّت دختران دفاع شد. قرآن کریم در سوره «نحل» خشم مردم را از داشتن دختر بیان مىکند و زنده به گور کردن دختران را توسّط پدران، بازگو مىنماید: «هرگاه به یکى از آنها بشارت دهند دخترى نصیب تو شده، چهرهاش (از فرط ناراحتى) سیاه مىشود و آکنده از خشم مىگردد. از قوم و قبیله خود متوارى مىگردد (و نمىداند) آیا او را با قبول ننگ، نگهدارى و یا در خاک پنهانش کند»؟4
داستان وئاد (دختران زنده به گور شده) پر از حوادث بسیار دردناک است؛ از جمله این حادثه:
مردى خدمت پیامبر آمد، اسلام آورد، اسلامى راستین؛ روزى خدمت رسول خدا صلىاللهعلیهوآله رسید و سؤال کرد: آیا اگر گناه بزرگى کرده باشم، توبه من پذیرفته مىشود؟ فرمود: خداوند توّاب و رحیم است. عرض کرد: اى رسول خدا! گناه من بسیار عظیم است. فرمود: واى بر تو! هر قدر گناه تو بزرگ باشد، عفو خدا از آن بزرگتر است. عرض کرد: اکنون که چنین مىگویى بدان: من در جاهلیّت به سفر دورى رفته بودم، در حالى که همسرم باردار بود، پس از چهار سال بازگشتم، همسرم به استقبال من آمد، نگاه کردم دخترکى در خانه دیدم، پرسیدم: این دختر کیست؟ گفت: دختر یکى از همسایگان است! من فکر کردم ساعتى بعد به خانه خود مىرود امّا با تعجّب دیدم نرفت، غافل از اینکه او دخترمن است و مادرش این واقعیّت را مکتوم مىدارد، مبادا به دست من کشته شود. سرانجام گفتم: راستش را بگو، این دختر کیست؟ گفت: به خاطر دارى هنگامى که به سفر رفتى باردار بودم؛ این، نتیجه همان حمل است و دختر تو است. آن شب را با کمال ناراحتى خوابیدم، گاهى به خواب مىرفتم و گاهى بیدار مىشدم، صبح نزدیک شده بود، از بستر برخاستم و کنار دخترک رفتم، در کنار مادرش به خواب رفته بود، او را بیرون کشیدم و بیدارش کردم و گفتم همراه من به نخلستان بیا، او به دنبال من حرکت مىکرد تا نزدیک نخلستان رسیدیم؛ من شروع به کندن حفرهاى کردم و او به من کمک مىکرد تا خاک را بیرون آورم، هنگامى که حفره تمام شد، من زیر بغل او را گرفتم و در وسط حفره افکندم. (در این هنگام هر دو چشم پیامبر صلىاللهعلیهوآله پر از اشک شد) سپس دست چپم را به کتف او گذاشتم که بیرون نیاید و با دست راست، خاک بر او افشاندم! و او پیوسته دست و پا مىزد و مظلومانه، فریاد مىکشید: پدر جان! چه با من مىکنى؟ در این هنگام، مقدارى خاک بر روى من ریخت، او دستش را دراز کرد و خاک را از صورت من پاک نمود ولى من همچنان قساوتمندانه خاک بر روى او مىریختم، تا آخرین نالههایش در زیر قشر عظیمى از خاک محو شد!
در اینجا پیامبر صلىاللهعلیهوآله در حالى که بسیار ناراحت و پریشان بود و اشکها را از چشم پاک مىکرد، فرمود: «اگر نه این بود که رحمت خدا بر غضبش پیشى گرفته، لازم بود هر چه زودتر، انتقام از تو بگیرد.»5
مسأله تحقیر شخصیت زن و دختران به همین جا پایان نمىپذیرفت و تا آنجا پیش رفته بود که اصلاً نَسَب را به مرد مربوط مىدانستند و مادر را تنها ظرفى براى نگاهدارى و پرورش جنین محسوب مىکردند چنانچه در اشعار خود چنین مىسرودند: فرزندان ما، فرزندان پسران ما هستند و اما فرزندان دختران ما، فرزندان مردان بیگانهاند.
مفسّران و مورّخان در اینکه انگیزه عرب جاهلى از این عمل حیرتانگیز و منحط، چه بوده است؟ مطالب فراوانى گفته و نوشتهاند از جمله: جنگها و به اسارت رفتن دختران و در نتیجه، جریحهدار شدن غیرت آنان و یا عدم توان و کارایى دختران در تولید؛ امّا آنچه اهمیّت دارد، برخورد قرآن کریم با این پدیده و سنّت زشت است و چه قدر هنرمندانه و ظریف حالات روحى پدران را بیان مىکند که خودِ این شیوه بیان حادثه، حکایت از نکوهش جدّى و عمیق این عمل زشت دارد.
در سوره «تکویر» نیز جریان زنده به گور شدن دختران را به گونهاى جانسوز و تکان دهنده و در جملاتى کوتاه بیان مىکند، آنجا که مىفرماید: «در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده پرسیده مىشود: به کدامین گناه کشته شدند»6 قرآن کریم با قرار دادن این پرسش از پرسشهاى قیامت و حسابرسى روز رستاخیز، بر اهمیّت این مسأله افزوده است؛ آنگونه که امینالاسلام طبرسى، در مجمعالبیان در ذیل این آیات مىفرماید: «توجّه خطاب به دختران قربانى در قیامت به جاى پدران آنان که عامل جنایت و در واقع قاتل بودهاند، حاکى از نوعى تعریض و توبیخ نسبت به آنان است. گویا آنها به قدرى پست و بىارزش هستند که حتّى ارزش مخاطب بودن براى بازپرسى را ندارند.»
جایگاه دختر در اندیشه عترت
در عصر کنونى که جاهلیّت با چهره جدید و مدرن رخ نموده است ـ به ویژه جامعه غربى که در اوج تحقیر و بهرهکشى از زنان و دختران به سر مىبرد و تلاش مىکند با قانونمند کردن ضدّ ارزشهاى خود براى دیگر جوامع و فرهنگها، فشارهاى فراوان را به خصوص بر مسلمانان وارد سازد ـ توجّه به جایگاه دختران در سخن و سیره معصومان علیهمالسلام داروى شفابخش روزگار ماست. در این نوشتار، نمونههایى از رفتار و سخن آن بزرگواران را مىخوانیم.
پیامبر صلىاللهعلیهوآله و دخترش فاطمه
در عصرى که جهان، غرق در جهل و نادانى، ظلم و ستم، غارتگرى و وحشیگرى به سر مىبرد، و به این زندگى افتخار و مباهات مىکرد، خداوند پیامبرى را برانگیخت که «رحمة للعالمین» بود و منجى انسانها از سیاهى، او هم با شرک و بتپرستى مبارزه کرد و هم با سنّتها و ضدّ ارزشهایى همچون تحقیر و زنده به گور کردن دختران.
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله این رسالت عظیم را، هم در سخن و هم در عمل انجام مىداد. آن حضرت در برخورد با دخترش فاطمه علیهاالسلام همگان را به حیرت وامىداشت. دست دخترش فاطمه علیهاالسلام را مىبوسید و مىفرمود: «پدرش فداى او باد.»7 و زمانى که حضرت عازم سفر بود فاطمه علیهاالسلام آخرین کسى بود که پیامبر از او خداحافظى مىکرد و در بازگشت نیز زودتر از هر کسى به دیدن وى مىرفت و مىفرمود: «بوى بهشت را از دخترم فاطمه استشمام مىکنم.»8 رسول مکرّم اسلام صلىاللهعلیهوآله با این سخنان و برخورد عملى با دختر خود، علاوه بر شناساندن مقام و عظمت اهلبیت علیهمالسلام و تأکید بر ادامه سلسله ولایت و امامت از طریق دختر خود، مىخواستند به تمامى انسانها ثابت کنند که در آخرین دین الهى، «دختران و زنان» از کرامت و جایگاه خاصّى برخوردارند. و به حق مىتوان پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله را بنیانگذار تکریم دختران و زنان دانست. در حدیثى نقل شده است که به رسول گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله خبر دادند، خداوند به وى دخترى عطا کرده است؛ حضرت نگاهى به اصحابش کرد، آثار ناخشنودى را در چهره آنان نمایان دید. لذا فرمود: «این، چه حالتى است که در شما مىبینم؟ خداوند گُلى به من داده است که آن را مىبویم و (اگر نگران روزى او هستید) روزى او با خداست.»9
آن حضرت با آنکه پسرى براى او نماند ولى هرگز شنیده نشد که اظهار گلایه کند.
دختر؛ هدیه الهى
در سیره امامان معصوم علیهمالسلام نیز اگر کسى از داشتن فرزند دختر احساس ناخشنودى مىکرد، آن بزرگواران با آنان برخورد مىکردند و سعى داشتند تا رسوبات جاهلى را از ذهن آنان پاک کنند. در حدیثى چنین نقل شده که فردى از یاران امام جعفر صادق علیهالسلام دختردار شد، حضرت نزد او رفت، دید خشمگین است، فرمود: «اگر خداوند به تو وحى کند که آیا مىخواهى چیزى را من براى تو انتخاب کنم یا تو براى خودت انتخاب مىکنى؟ چه پاسخ مىدهى؟» آن مرد گفت: به خدا عرض مىکنم: آنچه را تو برایم بپسندى و انتخاب کنى، مىپسندم. امام صادق علیهالسلام فرمود: «اکنون خداوند فرزند دختر را براى تو انتخاب کرده است.» سپس فرمود: «آن عالم و ولىّخدا (خضر علیهالسلام ) که همراه موسى علیهالسلام بود و آن پسر بچه را کشت، خداوند از قول او فرمود: ما آن پسر را کشتیم چراکه بیم آن بود پدر و مادرش را به طغیان و کفر وادارد، از این رو خواستیم پروردگارشان به جاى او فرزندى پاکتر و با محبّتتر به آن پدر و مادر بدهد.»10 امام صادق علیهالسلام در ادامه فرمود:«خداوند به آن دو، دخترى عنایت کرد که از او و نسل وى هفتاد پیامبر به دنیا آمدند.»11
گاه مىشد که افرادى از امامان علیهمالسلام براى داشتن فرزند پسر دعایى طلب مىکردند، امّا معصومان علیهمالسلام دختر را براى آنان مىپسندیدند. به عنوان نمونه در حدیثى آمده است: یحیى بن زکریا ـ از اصحاب امام هادى علیهالسلام ـ نامهاى به آن حضرت نوشت و عرض کرد: همسرم باردار است، دعا کن خداوند پسرى روزىام گرداند! امام علیهالسلام در پاسخ او نوشت: «چه بسا دخترى که از پسر بهتر است.»12
در تاریخ مىخوانیم که گاه برخى از پیامبران، از خداوند درخواست فرزند دختر مىکردند تا از رأفت و دلسوزى او بهرهمند شوند. به عنوان مثال حضرت ابراهیم علیهالسلام از خداوند تقاضا کرد به وى دخترى عنایت فرماید تا بعد از مرگش براى او گریه کند.13
از چشمهسار نور
در فرهنگ اهلبیت علیهمالسلام که ریشه در وحى و کلام الهى (قرآن) دارد، زنان و دختران از جایگاه خاصّى برخوردارند. تعابیر زیبا و بلندى که براى دختران به کار گرفته شده است، حاکى از این موضوع است. در سخنان معصومان علیهمالسلام از دختران با واژههایى چون: ریحانه (گل)، قواریر (بلورها)، و حسنه (نیکى) یاد شده است؛ که هر یک، نشان از امتیاز و ویژگى خاصّ طبیعى و روحى دختران دارد. در اینجا به برخى از سخنان معصومان علیهمالسلام اشاره مىکنیم:
میزان سنجش مردان
رسول گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله میزان سنجش و ارزش مردان را در نوع برخورد و تعامل با زنان و دختران مىداند. لذا مىفرماید:
«بهترین شما (مردان) کسى است که براى زنان و دخترانش بهترین باشد.»14
محبّت الهى بر دختران
امام رضا علیهالسلام مىفرماید: «خداوند بر زنان و دختران مهربانتر است تا بر مردان و پسران.»15
آنچه از این حدیث شریف برمىآید، درسى است که به خانواده و جامعه داده مىشود که چه الگویى بالاتر از خداوند است که بتوان به آن اقتدا کرد. و این ارتباط مهربانتر بودن نسبت به زنان و دختران را باید از خداوند علیم و حکیم آموخت؛ چرا که این مهربانى بىشک هماهنگ و بر اساس فطرت و جسم و روح دختران است.
مجالست با پیامبر صلىاللهعلیهوآله در بهشت
پاداش همنشینى با اولیاى خدا ـ به ویژه پیامبران و بالأخص اشرف مخلوقات، نبىّ گرامى اسلام ـ آن هم در بهشت، امتیازى است که بنابر نقل روایات به اشخاص و گروههاى خاص و بلندمرتبهاى تعلّق دارد. از جمله، این امتیاز بزرگ نصیب کسانى مىشود که دخترانى را در نزد خود سرپرستى کنند.
رسول گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله مىفرماید: «هر کس سه خواهر یا سه دختر شایسته داشته باشد و به آنان نیکى و احسان نماید، من و او در بهشت همانند این دو انگشت (اشاره به انگشتان سبّابه و وسطى) در کنار یکدیگر خواهیم بود.»
راوى پرسید: اى رسول خدا! اگر دو نفر سرپرستى شوند، چه؟ فرمود: همان پاداش را دارد. راوى پرسید: اگر یک نفر سرپرستى شود، باز هم همان پاداش را دارد؟ فرمود: آرى.16
دختران را نکشید
تعبیر بسیار زیبا و بلندى که در سخن امام سجّاد علیهالسلام است، حاکى از ارزشها و لطافتهاى روحى و روانى دختران است که تنها مىتوان در سخن بزرگمردى چون امام سجّاد علیهالسلام آن را یافت. آن حضرت مىفرماید: «زنان چون بلورند، آنها را نشکنید.»17
رحمتهاى الهى
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمود: «خانهاى که در آن دخترانى وجود داشته باشند، هر روز دوازده برکت از آسمان بر آن خانه نازل مىشود و رفت و آمد ملائکه از آن خانه قطع نمىشود و براى پدر در هر شب و روز، عبادت یک سال را مىنویسند.»18
شادى دختران
رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمود: «کسى که از بازار هدیهاى بخرد و آن را براى خانوادهاش ببرد، مانند کسى است که صدقاتى را براى افراد مستمند مىبرد، پس باید هنگام تقسیم هدیه دختران را مقدّم بدارد؛ زیرا کسى که دخترش را شاد کند، مانند آن است که بردهاى از فرزندان حضرت اسماعیل علیهالسلام را خریده و در راه خدا آزاد کرده است.»19
همچنین مىفرماید: «هدایا را در میان فرزندان به عدالت تقسیم کنید. اگر من مىخواستم فضیلتى را (در تقسیم هدیه میان دختر و پسر) در نظر بگیرم، دختران را (در دادن هدیه) مقدّم مىداشتم.»20
نشانه سعادت
رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: «از نشانههاى سعادت و نیکبختى زن آن است که نخستین فرزندش دختر باشد.»21
دختران حسناتاند
امام صادق علیهالسلام فرمود: «پسران، نعمت خداوند هستند ولى دختران، حسنات الهى مىباشند. خداوند از نعمت سؤال مىکند و به حسنات پاداش مىدهد.»22
رزق و روزى دختران
پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله فرمود: چون شب معراج از سدرةالمنتهى گذشتم، از جانب پروردگار خطاب آمد: «اى محمّد! به دختردارها بگو بر این نونهالان غمگین و دلتنگ نباشند، من همانگونه که آنان را آفریدم، خود روزىشان را مىدهم.»23
بانگ فرشتگان
امام صادق علیهالسلام فرمود: «هنگامى که دخترى به دنیا مىآید، خداوند فرشتهاى را مأمور مىکند تا بال خود را بر سر و سینه نوزاد دختر بگستراند و بگوید: او دخترى ناتوان و ضعیف است؛ هر کس او را کمک کند، تا روز قیامت مورد توجّه خداوند خواهد بود.»24
برکات اخروى و دنیوى
رسول گرامى صلىاللهعلیهوآله فرمود: «بهترین فرزندان، دختران هستند. هر کس یک دختر را سرپرستى کند، خداوند متعال او را از آتش دوزخ دور نگه مىدارد و آن کس که دو دختر را سرپرستى کند، خداوند او را داخل بهشت مىکند و کسى که سه دختر، یا سه خواهر را سرپرستى کند، جهاد در راه خدا و صدقه دادن از او برداشته مىشود.»25
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمود: «چه فرزند خوبى است دختر! هم پرمحبّت است، هم کمک کار، هم مونس است و هم پاک و پاک کننده.»26
پدر دختران
امام صادق علیهالسلام در عظمت دختردارى فرمود: «رسول خدا صلىاللهعلیهوآله (که اشرف مخلوقات عالم است) خود، پدر چند دختر بود.»27
پىنوشتها:
1. تین / 4.
2. حجرات / 13.
3. آلعمران / 195.
4. نمل / 58 و 59.
5. تفسیر نمونه، ج 11، ص 272.
6. تکویر / 8 و 9.
7. امالى، صدوق، ص 141.
8. فرائد السّمطین، ج 2، ص 61.
9. وسائل الشّیعه / ج 15، ص 102.
10. کهف / 81.
11. ر. ک: سفینةالبحار، ج 1، حرف «باء» و «نون».
12. همان، حرف «باء».
13. بحارالانوار، ج 101، ص 99.
14. نهج الفصاحه، ح 1522.
15. وسائل الشّیعه، ج 15، ص 104.
16. بحارالانوار، ج 101، ص 100.
17. مکارم الاخلاق، ج 1، ص 240.
18. جامع الاخبار، سبزوارى، ص 285.
19. وسائل الشّیعه، ج 15، ص 227.
20. نهجالفصاحه، ح 1728.
21. بحارالانوار، ج 101، ص 98.
22. وسائل الشّیعه، ج 21، ص 367.
23. همان، ج 15، ص 103.
24. همان، ص 105.
25. بحارالانوار، ج 101، ص 91.
26. همان، ص 98.
27. وسائل الشّیعه، ج 15، ص 102.
...................................................................................................
منبع:ماهنامه کوثر، شماره 59
**********************************************************************************
این هم 113 تا خبر راجع به جایگاه دختران در اسلام کلیک فرمایید
***********************************************************************************
خبرگزاری فارس: مدیر دفتر پژوهش های فرهنگ قرآن خواهران مؤسسه امام خمینی(ره) قم گفت: دختران منشأ تمام نیکی ها و عامل انتقال فرهنگ در جامعه هستند.
مریم معین الاسلام امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در همدان اظهار داشت: دشمنان اسلام با تهاجم فرهنگی در صدد استحاله فرهنگی دختران مسلمان ایرانی هستند چرا که دختران عفیف و پاکدامن زمینه ساز پویایی آن جامعه خواهند بود.
وی افزود: دشمنان اسلام در ناتوی فرهنگی، دختران جامعه اسلامی را هدف قرار داده اند چرا که با از بین بردن فرهنگ دینی و ملی آنها می توانند فرهنگ غرب را جایگزین فرهنگ اسلام کنند.
استاد حوزه علمیه قم افزود: ساموئل هانتینگتون در نظریه جنگ تمدن ها یکی از عوامل تخریب تمدن اسلام را استحاله فرهنگی زنان اسلامی برشمرده است.
وی اضافه کرد: دشمنان در کارشناسی های خود به این نتیجه رسیده اند که با حجاب زدایی در جامعه ایرانی- اسلامی می توان به تغییر فرهنگ آن دست یافت.
معین الاسلام با اشاره به جایگاه رفیع دختران در اسلام گفت: دختران منشأ تمام نیکی ها و عامل انتقال فرهنگ در جامعه هستند.
وی خاطرنشان کرد: دختران با تأسی از الگوهای برتر همچون حضرت فاطمه معصومه (س) می توانند در مقابل ناتوی فرهنگی دشمنان بایستند.
مدیر دفتر پژوهش های فرهنگ قرآن خواهران مؤسسه امام خمینی(ره) قم ضمن تأکید بر انتخاب الگوی مناسب، اظهار داشت: اگر دختران ایران زمین به دنبال الگوهای ناب اسلامی نباشند در آن صورت دشمن بر اساس اهداف خود برای آنها الگوسازی خواهد کرد.
وی در پایان ضمن اشاره به فضائل حضرت معصومه (س) خاطر نشان کرد: ایشان به عنوان یک دختر ولایتمدار در طول زندگی پر برکت خویش با تلاش و مجاهدت از فراگیری مسائل علمی نیز غافل نبودند.
انتهای پیام/ب
لینک اصلی
*********************************************************************************