سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کتاب -مقاله-پایان نامه
آنکه عبرت اندوزد، بینا شود و آنکه بینا شود، دریابد و آنکه دریابد، بداند . [امام علی علیه السلام]

نوشته شده توسط:   ُسهراب  

سه شنبه 87 آذر 5  11:21 صبح



بهره وری بیشتر از آداب و رسوم ملی 
 مردم ایران ما سنتها ی دیرینه ای دارند که علی رغم صدها جنگ ، هنوز با قوت و قدرت تمام به شکوفایی خود ادامه می دهند. این سنت ها ی کهن ، بزرگترین مایه دلخوشی و همبستگی ملتی بزرگ به نام ایران در سراسر گیتی است. 

مردم ایران ما سنتها ی دیرینه ای دارند که علی رغم صدها جنگ ، هنوز با قوت و قدرت تمام به شکوفایی خود ادامه می دهند. این سنت ها ی کهن ، بزرگترین مایه دلخوشی و همبستگی ملتی بزرگ به نام ایران در سراسر گیتی است. این سنتها و مراسم به همراه آثار و سرمایه های درخشان یک تمدن کهن ، تنها چیز های باقی مانده از یک هویت ملی است. 
خیلی آثار و دلخوشی های دیگر را جنگ های مختلف از جمله جنگ ایران و اعراب از بین برد و سنتهای نا مأنوس و سراسر ماتم خود را ، جایگزین سنت ها و باور های شاد و سازنده ی ملی و میهنی ما نمودند. در اغلب موارد ما کاسه از آش داغ تر شدیم و در نتیجه آن به سرمان آمد که فاجعه ها ی برآمده از آن را ، در تمام ابعادش شاهدیم. وقتی که فرهنگ مملکتی را سراسر ماتم فرا گیرد ، نتیجه این می شود که می بینید بیشترین بیماری های روحی و روانی ، بیشترین اعتیاد ، بیشترین فرار از خانه ، بیشترین مهاجرت و گریز از وطن ، بیشترین قاچاق انسان ها ، رتبه چهارم طلاق در دنیا و... در این ایران عزیز رخ داده است . بیشتر ما در به وجود آمدن این بحران ها مقصر هستیم. شادی در این ملک از گناهان کبیره شده و غم و اندوه و گریه ، از نشانه های بزرگواری و تشخص و وارسته بودن به شمار می رود. پوشش لباسهای با رنگ های شاد ، از جرم های نابخشودنی به حساب می آید و پوشیدن لباس های تیره و غم آور ، نشانی از انسان های نیک گردیده است. 
در یک جامعه پویا و سالم ، اولین چیزی که شهروندان نیاز دارند ، شادی، نشاط و تحرک است. اگر در جامعه ای این عوامل وجود نداشته باشد ، می توان گفت آن جامعه حیات و پویایی خود را از دست داده است ، زیرا در این جامعه محال است که شما حتی یک نشانه و نماد ی از زندگی سالم و هیجان انگیز و پویا را ببینید. 
برای حفظ یک انسجام ملی ، برای دمیدن روح انسانی و طراوت به مردم یک مرز و بوم ، ما نیاز به حفظ و گسترش سنت های خوب و دیرینه ی آن دیار را داریم. یکی از این سنت ها عیدهایی مانند نوروز و مهرگان و ... است. از دیگر مراسم بسیار نیک مراسم روز طبیعت یا سیزده بدر می باشد. یکی دیگر از این مراسم شاد و هیجان انگیز مراسم چهار شنبه سوری است. 
از وظایف مهم همه ی ما این است که تدابیری بیندیشیم تا این مراسم با بهترین کیفیت و کمترین زیان به مردم ، سرمایه های ملی و به طبیعت ، برگزار گردد. 
بعد از انقلاب ، ما بجای آشتی با هم دیگر و با سنت های دیرینه ی خود ، طبل جنگ و مخالفت با سنتهای سازنده و هویت بخش را داشتیم ، و نتیجه این شد که می بینید. حال پرسش این است که چه وقت و زمانی و با چه هزینه ی گزافی باید به خود بیاییم و اینقدر تیشه به ریشه سلامت ، سعادت ، سربلندی ، شرف و توسعه ی سبز ملت خود نزنیم؟ از اینکه عمری بجای تعامل و گفتگوی سازنده ، بجان هم افتادیم چه نسیبی بردیم؟ آیا غیر از این است که دود تمام این مشکلات پیش آمده به چشم همه ما رفته و می رود؟ آیا وقت آن نرسیده که به همت والای هم، ایرانی شادتر و سالم تری بسازیم؟ 
انسان های اندیشمند از پتانسیل های موجود برای ساخت جامعه ای سالم و پویا تر و ایجاد همبستگی بین مردم یک مرزو بوم ، استفاده ی بهینه می کنند. مانند مراسمی که هر ساله در روز های ویژه ای در ردیو ژانیرو انجام می شود . در آن روز ها میلیون ها توریست برای دیدن این مراسم به آنجا سفر می کنند به این ترتیب ، هم شادی و توان یک ملتی گسترش می یابد و هم به اقتصاد و پیشرفت همه جانبه آن کشور نیز کمک می شود. 
حال وقتی می گوییم جهانی باید اندیشید و منطقه ای عمل نمود ، در مورد مراسم ملی ، می توان بجای اختلاف و دعوا و در مقابل هم قرار دادن دولت و مردم ، با کمی برنامه ریزی درست و مدیریت اندیشمندانه تر در بهره وری مدبرانه از مراسم ملی میهنی ، به ایجاد همبستگی بیشتر بین تمام ایرانیان و حتی جذب گردشگر ها ی خارجی ، همت گماشت. یکی از این مراسم ، همین مراسم چهار شنبه سوری و پتانسیل میلیونی آن است. 
به عنوان یک طرح پیشنهاد می شود، جلسات هم اندیشی بین متفکرین جامعه ، نمایندگان مردم ، شهرداری ها، ناجا ، استانداری، نهاد های مردمی ( NGO ) و ... صورت گیرد و تدبیری اندیشیده شود که ضمن بی خطر انجام شدن این مراسم ، گامی در جهت همبستگی ملی و میهنی نیز برداشته شود. بدیهی است که برای بهتر برگزار شدن آن و جذاب بودن از دید گردشگرهای خارجی ، می توان طرح هایی را ارائه و اجرا نمود. 
می توان مواد محترقه ی استاندارد و بی خطر را در اختیار علاقه مندان گذاشت. محل های ویژه ای که مناسب این مراسم هستند ، را در نظر گرفت و به اطلاع خانواده ها رساند. محلهایی برای افراد مجرد و محل هایی برای خانواده ها ، تا همه بتوانند بدون خطر و خصارت ، به شادمانی و اجرای مراسم بپردازند. 
این اقتدار نیست که نوجوان ها را بگیریم و در بازداشت گاه هایی زندانی کنیم که آدم های بزرگسال و خطرناکی با آنها چندین روز در یک محل باشند. یا با ضربه باطوم یک مأمور محترم یا یک پلیس گرامی ، جوانی فلج شود و یک عمر گوشه خانه بیفتد. 
پیشگیری یکی از ویژه گیهای انسان های عاقل و اندیشمند است . بیاییم عاقلانه ، انرژی فوق العاده زیاد این مراسم را ، در جهت سود رسانی به جامعه بکار بریم. تا هنوز فرصت باقی است ، کار هارا بیش از این خراب نکنیم.اگر یک صدم فکر مقابله و تخریب را ، در راستای تفکر و چاره جویی صحیح و بدون تعصب بکاربریم ، به توفیق و پیروزی بیشتر و سازنده تری دست خواهیم یافت. به امید اینکه آنروز امروز باشد.
  محسن موسوی زاده
طراح و برنامه ریز 
http://poopak.blog.com
http:// mashhadtour.blogspot.com 
  مقالات ارسالی به آفتاب آداب‌ورسوم
..................................................................................................................................................

اطلاع‌رسانی دینی نیازمند تحول درشیوه‌ها، الگوها و متناسب‌سازی با نیازهاست
یکم تیرماه سال ?????سازمان تبلیغات اسلامی به‌دستور بنیانگذارکبیر انقلاب با هدف تبلیغ اسلامی به شیوه‌های مختلف، بیان خوبی‌ها و ارزشها از بدیها و تشویق مردم به سوی این ارزشها تشکیل شد.
بوجود آمدن چنین نهادی با اسم سازمان تبلیغات اسلامی در فضای جامعه و نظام اسلامی، تاکید امام بر توجه مضاعف به دینی کردن فضای جامعه و تبیین درست ارزشها، هنجارها و احکام دینی برای مردم بویژه نسل‌های نو را یادآور می‌شود.
اما اینکه آیا در طول ???سالی که از عمر این نهاد فرهنگی و مذهبی می‌گذرد آیا توانسته در تحقق اهداف خود و ضرورت وجودیش موفق عمل کند؟ بسیاری از کارشناسان علوم دینی باور دارند اهمیت وضرورت وجود چنین نهادی در کنار حوزه‌های علمیه در جامعه اسلامی برکسی پوشیده نیست، اما باید به این باور برسیم که باید در عرصه دین نیز مانند تمامی عرصه‌های دیگر خود را به مجهز به شیوه‌های نو تبلیغ و اطلاع‌رسانی کرد.
آنان بر این مطلب تاکید می‌کنند که صرفا اصرار بر شیوه‌های سنتی به معنی بازگذاشتن عرصه برای رقبا و حتی معاندان دین است.
یک استاد حوزه علمیه مشهد معتقد است: تبلیغ و اطلاع رسانی در هر حوزه‌ای از جمله حوزه دین نوعی مهارت است، مهارتی که ما به وسیله آن باید بتوانیم اندیشه‌ها و باورهای خود را به رخ دیگران بکشانیم.
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی واعظ موسوی گفت: بنابراین برای تبلیغ موفق دینی باید بستر آن که همانا نیازسنجی است ،فراهم شود.
وی بیان کرد : متاسفانه در حال حاضر اصلی‌ترین مبلغان دینی جامعه یعنی طلاب حوزه علمیه مطالبی را در حوزه می‌آموزند که با نیازها و فضای جامعه امروز کمتر سنخیت دارد.
او اظهار داشت : آنان در این مراکز اصول و فقه فرا می‌گیرند در حالیکه یادگیری اخلاق و معارف ناب قرآنی و اسلامی از اصلی‌ترین ضروریات است.
وی گفت : وقتی این دانش آموختگان علوم دینی به میان مردم به قصد تبلیغ و تبیین دین می‌آیند، آموزه‌هایشان با نیازهای مردم که بیشتر کسب مهارتهای زندگی است، فاصله دارد.
وی افزود: در چنین شرایطی وقتی انواع و اقسام شیوه‌ها و مهارتهای کاربردی زندگی از غرب وارد جامعه می‌شود، مردم به آن سمت کشیده می‌شود.
این استاد حوزه علمیه افزود: در حالیکه ملتی که قرآن و عترت دارد نباید تحت تاثیر الگوهای غربی قرار بگیرد.
وسوی تاکید کرد: امروزه روحانیون و مبلغان ما در بالای منبرها از زندگی سخن نمی‌گویند بلکه بیشتر به مسایل و عالم بعد از زندگی می‌پردازند.
وی با اشاره به اینکه به نظر می‌رسد که شیوه‌های کنونی تبلیغ دینی دیگر کارساز نیست، گفت: شیوه‌ها و محتوای آموزش طلبه‌ها باید بازبینی شود.
او اضافه کرد: طلبه ما باید بتواند شرایط و مقتضات زمان خود را درک کند و خود را به علوم و فنون روز مجهز کند.
این روحانی افزود : البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحولی در برنامه‌های آموزشی حوزه‌های علمیه بوجود آمده اما این تغییرات مطابق نیازها پیش نرفته و هنوز تا تحقق آنها فاصله دارد.
او به سفر مقام معظم رهبری درسال ?????به شهر قم اشاره کرد وگفت: ایشان در این سفر بر تحول در شیوه و محتوای آموزشی حوزه‌های علمیه تاکید کردند پس از آن نیز ستادی برای بررسی این مسئله و برنامه‌ریزی پیرامون آن تشکیل شد ولی متاسفانه اهداف این ستاد بزودی به فراموشی سپرده شد.
این کارشناس علوم دینی، تجربه تلخ کلیسا در قرون وسطی را یادآور شد و افزود: در آن زمان کلیسا و دین بسیار مورد توجه اروپاییان بود و تقریبا این نهاد در تمام ابعاد زندگی آنان حضور داشت.
وی ادامه داد: اما پس از مدتی که دین و کلیسا به خرافات آلوده شد و به جای برآوردن نیازهای زندگی روزمره، به تفتیش عقاید مردم پرداخت، انسان عصر رنسانس که نسبت به‌اجداد قبل از خود درک بهتری نسبت به محیط و پیرامون خود داشت، دین و کلیسا را به دلیل برآورده نکردن نیازهایشان به کلی کنار گذاشت.
به گفته وی، البته این خطر در اسلام بویژه تشیع به دلیل نگاه پویا به مسایل زندگی روزمره و درنظر گرفتن تمامی خواسته‌ها ونیازها، تا این حد جدی نیست، اما باید کمرنگ شدن دین را در جامعه جدی گرفت.
سوی افزود: امروزه این سووال مطرح است به موازات تبلیغات گسترده اینترنتی و ماهواره‌ای دنیای غرب و تهاجم فرهنگی، ما درمقابل چه کرده‌ایم؟ وی گفت: آیا واپس زدن و تکفیر آنها کارساز است ؟ امروزه دیگر عصر تکفیر گذشته است، امروزه دیگر جنگ، جنگ تبلیغات و قدرت تفکر است و دراین میان هر جامعه‌ای و گروهی که از ابزار و اصول تبلیغ بهره بیشتری برده باشند موفق تر هستند.
یک استاد حوزه و دانشگاه در این رابطه معتقد است: تبلیغات یک فرایند است، فرایندی که طی آن مجموعه‌ای از اصول، ارزشها و آرمانها که تعیین کننده زندگی مادی و معنوی، افراد و اجتماع بشر است ،منتقل می‌شود.
علی‌اکبر نوایی افزود:تبلیغ از جمله تبلیغ دینی سه شرط دارد ودر صورتیکه این سه شرط محقق شود می‌توان گفت تبلیغات انجام شده است.
وی بیان کرد: نخست اینکه تبلیغات باید براساس نیازها جامعه و فطرت انسانها منطبق باشد تا بتواند در مردم نفوذ کند، در واقع ابلاغ باید به دل باشد نه صرفا به حس !
او ادامه داد: دوم اینکه تبلیغات باید بتواند در اندیشه و عمل مردم تغییر ایجاد کند.
وی شرط سوم انجام تبلیغ درست دینی را ایجاد تحول در جامعه ذکر کرد.
به گفته وی، مجموعه این شرطها نشان می‌دهد در جامعه ما تبلیغ دینی به شکل درست و اصولی آن انجام نشده است.
او اظهار داشت: ابتذال فرهنگی و انواع معاملات ناصواب از جمله ربا که در پاره‌ای مواقع در جامعه مشاهده می‌شود موید آن است که تبلیغ دینی در جامعه ما ضعیف، ناکارآمد و آسیب‌دیده است.
نوایی، وجود اشکال در این زمینه را در در تمامی عرصه‌های پیام‌رسانی شامل خود پیام، پیام‌دهنده، پیام گیرنده و ابزار اطلاع‌رسانی می‌داند.
این استاد حوزه و دانشگاه تاکید می‌کند که در حوزه‌های علمیه و آموزش و پرورش ما که مامن اصلی تبلیغات دینی است، اطلاع‌رسانی و شیوه‌ها تبلیغات مطلوب نیست.
وی می‌افزاید: فقر پژوهش در حوزه‌های علمیه یکی از علل اصلی این مسئله است.
او گفت: در حال حاضر حوزه‌های علمیه در فقر مالی به سر می‌برند و به سختی امورات روزانه خود را برآورده می‌سازند، بنابراین نمی‌توانند به پژوهش و آسیب شناسی پیرامون موضوعات مختلف از جمله تبلیغ و اطلاع‌رسانی فکر کنند.
وی معتقد است: باید دولت به کمک حوزه‌های علمیه بیاید و درصدی از بودجه تحقیق و پژوهش را به این نهاد آموزشی و تربیتی اختصاص دهد.
او تاکید کرد: از سوی دیگر ما باید برنامه بلند مدت برای تبلیغات دینی در تمامی عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، حقوقی و مدنی جامعه تدوین کنیم و در آن مسیر حرکت کنیم.
معاون فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی خراسان رضوی در پاسخ به این سووال که آیا سازمان تبلیغات در عرصه اطلاع‌رسانی دینی موفق بوده است یا خیر می‌گوید: با توجه به اعتبارات و امکانات سازمان در طول ???سال گذشته، عملکرد نسبتا موفقی داشته است.
حجت‌الاسلام حسین حائری افزود: تا سال گذشته سازمان تبلیغات در میان نهادهای دولتی کمترین اعتبارات را به خود اختصاص داده است، به همین دلیل نتوانسته برخی نیازهای جامعه و وظایف محوله خود را برآورده سازد.
وی بیان کرد: تا پارسال بودجه این سازمان به یک دهم بودجه‌های سازمانهای تربیت بدنی و نهضت سوادآموزی هم نمی‌رسید ولی امسال با جهش نسبتا خوبی که در اعتبارات سازمان صورت گرفته، امید می‌رود در عرصه تبلیغات و اطلاع رسانی دینی حضور موفق‌تری در جامعه داشته باشیم.
او به بحث اصلاح شیوه‌های تبلیغات دینی در کشور اشاره کرد و گفت: باید شیوه‌های نوین اطلاع‌رسانی را وارد حوزه دین کرد ولی این امر نباید به معنی کنار گذاشتن روشهای سنتی تبلیغ که همان منبر و تبلیغ چهره به چهره است، منسوخ شود.
وی برخی رویکردهای جدید سازمان در عرصه اطلاع رسانی را یادآور شد و افزود: ایجاد موسسه فرهنگی- مذهبی تبیان از جمله سایت‌های است که در پاسخگویی به نیازهای دینی و تبلیغی در دنیا حرف اول را می‌زند.
معاون فرهنگی سازمان تبلیغات ادامه داد: انتشار نشریات در موضوعات مختلف دینی از دیگر فعالیت‌های تبلیغاتی نوین سازمان است که اگرچه در حال حاضر محدود است اما با افزایش اعتبارات می‌توان آنها را به لحاظ کمی و کیفی گسترش داد.
حائری اضافه کرد: امسال اجرای ???پروژه پژوهشی در موضوعات مختلف دینی با ????میلیون ریال اعتبار در سازمان تبلیغات اسلامی استان آغاز شده که امید می‌رود نتایج این پژوهشها بتواند مسئولان اصلی‌ترین نهاد تبلیغ دینی را زمینه شناخت نیازها و اولویت‌ها و نیز اصلاح روشها یاری کند

...............................................................................................................................................

آداب برای ازدواج یا ازدواج برای آداب 
در کشور ما فرهنگ و آداب و رسوم انتخاب همسر، شکل ازدواج وزندگی مشترک (مانند بسیاری از مقولات دیگر)به طرز غریبی یکدست نیست. رفتار برخی پدر و مادرها و خانواده ها عاقلانه، آزاداندیشانه و فراتر از باورهای ناکارآمد سنتی است. خانواده هایی که به فرزندان شان سفارش می کنند در انتخاب همسر عجله نکرده، نهایت دقت را به کار گیرند و به آنان فرصت کافی برای شناخت فرد منتخب شان را می دهند و از آنها می خواهند پیش از اطمینان یافتن بر درستی انتخاب همسر وارد زندگی مشترک نشوند، پس از ازدواج نیز اختلاف نظر بین زن و شوهر را کاملاً طبیعی دانسته و هنگام مشاهده مشکلات راه حل های منطقی و عاقلانه همچون مراجعه به مشاور را پیشنهاد می کنند. سفارش بچه دار نشدن در نخستین سال های زندگی را آویزه گوش زوج جوان کرده و اگر تشخیص دادند که زندگی زن و مرد جوان به جایی رسیده است که کفه رنج و عذاب و تحمل و مدارا از کفه آرامش و شادی و لذت سنگین تر است، جدایی دوستانه و انسانی را پذیرفته و مادام العمر نشدن یک انتخاب یا یک ازدواج را امری طبیعی می دانند و نه یک فاجعه. حتی خانواده هایی هستند که پس از انتخاب همسر و اطمینان یافتن به آن انتخاب به زوج جوان اجازه می دهند با انجام یک عقد مختصر و بدون سروصدا و خبر کردن فامیل، مدتی عملاً زندگی مشترک با فرد مورد نظر را تجربه کنند و نظر دختر و پسر را برای ادامه آن زندگی پس از گذراندن چنین دوره یی است که معتبر می دانند. اما در مقابل می شنویم که در یکی از شهرهای مرزی، زن و شوهری که دارای فرزند نیز هستند و چند سال از زندگی مشترکشان گذشته، هنگامی که برای آشتی و تقاضای بخشش از خانواده هایشان - به دلیل ازدواج کردن بر خلاف نظر آنها- به شهر خود باز می گردند توسط اقوام وبا اجازه والدین سرهایشان بریده می شود. در این میان شاهد آمار روبه رشد طلاق و زندگی های فرسایشی و پر از تنش و درگیری و ناکامی هستیم. آداب و رسوم و قواعد برای خدمت به انسان و کمک به ارضای نیازهای اساسی و فطری اوست ولی گاهی آن آداب و رسوم در گذر زمان از شرایط موجود عقب می ماند، کهنه می شود و گرچه روزگاری برای خدمت به انسان بود اکنون وبال او شده و الزام به آن فقط قربانی می گیرد و دیگر انسان است که در خدمت آن آداب و قواعد است. برخی از آداب و رسوم ازدواج در کشور ما این گونه است. 
?) ندادن فرصت آشنایی به زوج های جوان؛ هنوز هم فراوان است شیوه ازدواجی که در آن، به محض انتخاب همسر توسط فرد، خانواده بر انتخاب او مهر دائم زده و مشغول تدارکات عروسی می شوند. در واقع دوره هایی مانند نامزدی یا دوران عقد کارکرد حقیقی خودش را ندارد. در دوره نامزدی خانواده ها بیشتر درگیر تدارکات جشن و تهیه جهیزیه و...هستند تا در انتظار شنیدن نظر نهایی فرزند. برپا کردن مراسم با هزینه های سنگین و تجملات و... گاهی حتی زوج جوان را به گونه یی در رودربایستی قرار می دهد که جرأت نمی کنند پشیمانی خود را ابراز دارند. یکی از عادات رایج دیگر نیز این است که با مشاهده تفاوت ها یا مشکلات ارتباطی نامزدها، که می تواند هشداری جدی باشد، گفته می شود؛ «خوب می شه، بعد از ازدواج درست می شه» اما حل مشکل به همین سادگی نیست. 
?) دعوت به مدارا؛ ضرب المثل هایی چون سوختن و ساختن، با لباس سفید رفتی باید با لباس سفید برگردی،گربه را دم حجله بکش و.. که دستورالعمل بسیاری از زندگی هاست بر لزوم ماندن در یک رابطه مشکل دار تاکید می کند. بدون توجه به دوراهی منطقی و معقول تلاش قاطعانه برای حل اساسی مشکل یا پایان دادن یک رابطه. به این ترتیب مدارا، شیوه یی که راه برخورد وزندگی با دشمن ذکر می شود الگوی رفتار با همسر کسی که باید صمیمی ترین و عمیق ترین رابطه همراه با مهربانی را با او داشت. در این میان هدف از ازدواج که لذت بردن و آرامش یافتن از نقاط مشترک یکدیگر است گم می شود و ازدواج به قربانی کردن نقاط غیرمشترک تبدیل می شود. 
?) تلاش برای تغییر خود یا طرف مقابل؛ تبدیل کردن نخستین انتخاب به آخرین آن، با وجود تفاوت های اساسی زن و شوهر و گران بودن تحمل تفاوت ها، رسم دیگری را به دنبال می آورد و آن تلاش برای تراش دادن، تغییر یا حذف شخصیت، باورها و علائق همسر یا خویشتن است و این تلاش مغایر با عقل و منطق و آزادی و ارزش انسان است. تغییر دادن ماهیت انسان به منظور قرار دادن او در شرایطی که از آن او نیست همانقدر غیر منطقی است که بال های پرنده یی را بریده و دو پای مصنوعی اضافه برایش بگذارند تا پرواز کردن را فراموش و راه رفتن پیشه کند. 
?) گستره رابطه با فامیل همسر؛ گرچه برخی آزاداندیشی ها، نه گفتن ها و شکوفایی های فکری، قدری این قاعده را لرزان کرده اما هنوز هم ازدواج در کشور ما لزوم رابطه با اقوام همسر را به دنبال می آورد. خوبی هایش بماند گاهی هم به این بیندیشیم که به راستی ما چقدر زندگی می کنیم و در این عمر محدود که تمام سرمایه و فرصت ما برای ساختن و بهره بردن از دنیا و آخرت است به چه میزان در انتخاب شرایط زندگی خویش نقش داریم؟ چقدر انتخاب می کنیم و چقدر برایمان انتخاب می کنند؟ و در میان این انتخاب ها، انتخاب معاشران که می تواند سازنده ترین، آرامش دهنده ترین و لذت بخش ترین قسمت زندگی ما باشد چه جایگاهی دارد؟ آیا جز این است که لزوم ارتباط با عمه، عمو، خاله، پسردایی و...وظیفه کادو بردن برای ازدواج و بچه دار شدن و خانه خریدن آنها منشاء اختلاف و جروبحث و کدورت های بسیار نیز می شود؟
  خاطره بهفر 
  روزنامه اعتماد


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ